دست آوردهای دوره نخست وزیری شارون :
1- شکست اقتصادی (بالاترین نرخ تورم ، افزایش هزینه مقوله امنیت ، افزایش بیکاری ، کاهش سرمایه گذاری خارجی ، کاهش تولیدات داخلی ، کاهش صنعت جهانگردی )
2- شکست امنیتی ( عدم سرکوب و خاموش ساختن انتفاضه الا قصی ، فراخوانی نیروهای احتیاط ، افزایش موج عملیات استشهادی )
3- شکست سیاسی ( ناتوانی در خاموش ساختن قیام مردم فلسطین ، از بین رفتن کامل زمینه های صلح (سازش)
4- بی اعتباری بیشتر در افکار عمومی جهان به علت کشتار جنین و شهرکهای دیگر فلسطینیان .
|
عملکرد: |
|
شارون 14 ساله بود که به گروه تروریستی هاگانا پیوست.فرمانده یگان ویژه 101 بود. یگانی که به خواست او از زندانیان محکوم به مرگ تشکیل شد تا کشتار فلسطینیان را آنگونه که دلخواه او بود انجام دهند. نخستین قتل و عام این گردان به فرماندهی او در یورش به روستای مرزی "القبیه" بود که کشتار وسیعی به راه انداخت و 69 فلسطینی را که اکثراً زن و بچه بودند، به طرز بسیار فجیعی کشت و 41 منزل را ویران کرد. در سال 1954 این گردان با گردان چتربازها ادغام شد و او در سمت فرماندهی گردان جدید فعالیتهای تروریستی خود را هم علیه فلسطینیان و هم علیه کشورهای عربی ادامه داد شارون در سال 1956 با سمت فرماندهی تیپ زرهی و به همراه گروه تروریستی خود ، گذرگاه "المتیله" را اشغال کرد . وی تا سال 1964 در این سمت بود. او که سنگدلی و آدم کشی را در تمام عملیات از خود نشان داده بود با آنکه در جنگ 1973 رژیم صهیونیستی از اعراب شکست سختی خورده بود اما بدلیل اقدامات جنایتکارانه اش علیه اعراب در صحرای سینا سربازانش به وی لقب پادشاه دادند . زمان تصدی وزارت کشاورزی او با اشغال بیشتر زمین های فلسطینیان و صرقت آبهای آنان هم زمان شد و وی توانست کشاورزی رژیم صهیونیستی را با پشتیبانی آمریکا متحول سازد و شهرک سازی در این زمین های اشغالی شتاب بیشتری گرفت . شارون در سال 1982 کشتار وحشیانه ی صبرا و شتیلا را در پرونده سراسر جنایات خود وارد کرد . قتل عام وسیعی از زنان و کودکان و مردان در این دو روستا به راه انداخت و در نزد جهانیان به قصاب صبرا وشتیلا معروف شد . عمق فجایع آنچنان بود که دولت رژیم صهیونیستی برای آرام کردن اوضاع و تنشهای ایجاد شده او را از وزارت جنگ برکنار نمود . پس از انتخابات 1966 به وزارت شهرک سازی و اسکان برگزیده شد . در زمان وزارت او، علی رغم تمام مخالفتهای داخلی و خارجی (که اکثراً بازی سیاسی بود ) به ساختن شهرکها در سرزمینهای اشغالی و اسکان صهیونیستهای تازه وارد در آن ادامه داد . در اصلاح این کابینه به وزارت امور خارجه منصوب گردید. شارون در ششم فوریه 2001 به بالاترین منصب رژیم صهیونیستی یعنی سمت نخست وزیری دست یافت . این مسئله برای او مجالی بوجود آورد تا به کشتار وقلع وقمع فلسطینیان ادامه دهد . او که با حضور خود در مسجد الا قصی موجب خشم مسلمانان و شرع انتفاضه الا قصی شده بود پیش از نخست وزیری قول داد که کار فلسطینیان را در 100 روز تمام کند و رژیم اسرائیل را در منطقه تثبیت کند . اما او تنها به هر چه بیشتر کشتن فلسطینیان پرداخت و روزی نشد که فسطینیان شهید نشوند و وی مجدداً در سال 2002 به نخست وزیری رسید . دست آوردهای دوره نخست وزیری شارون : 1- شکست اقتصادی (بالاترین نرخ تورم ، افزایش هزینه مقوله امنیت ، افزایش بیکاری ، کاهش سرمایه گذاری خارجی ، کاهش تولیدات داخلی ، کاهش صنعت جهانگردی ) 2- شکست امنیتی ( عدم سرکوب و خاموش ساختن انتفاضه الا قصی ، فراخوانی نیروهای احتیاط ، افزایش موج عملیات استشهادی ) 3- شکست سیاسی ( ناتوانی در خاموش ساختن قیام مردم فلسطین ، از بین رفتن کامل زمینه های صلح (سازش) 4- بی اعتباری بیشتر در افکار عمومی جهان به علت کشتار جنین و شهرکهای دیگر فلسطینیان . | |
منابع: |
|
| |
مشاغل: |
|
|
|
آریل |
| |
شاینزمن |
| |
|
| |
|
| |
|
| |
شاینزمن، ملقب به آریل شارون، در سال 1928 در روستای کفر ملال به دنیا آمد. پدر وی ساموئل مردخای شرابیر، لهستانیتبار است و از لهستان به قفقاز رفت و در آنجا به کشاورزی پرداخت. بعد از قفقاز به فلسطین رفت و در روستای کفر ملال سکونت گزید. حس عربستیزی از همان کودکی در آریل شارون تقویت شد. در سال 1933 از پدر تفنگی را به عنوان هدیه تولد دریافت کرد و شکار فلسطینیها را از او آموخت. پدرش دوست داشت شارون در رشته کشاورزی درس بخواند. به همین منظور او را از کودکی به مزارع موشاو (نوعی مزارع اشتراکی) برای کار کردن می برد. اما خلاف رأی پدر رشته کشاورزی را دوست نداشت. مدرک کارشناسی حقوق را از دانشگاه عبری قدس و کارشناسی ارشد همان رشته را از دانشگاه تلآویو دریافت کرد. شارون 14 ساله بود که به گروه تروریستی هاگانا پیوست. در سال 1947 عضو پلیس شهرکهای یهودی بود. در بیست سالگی وی، جنگ 1948 که به اشغال بسیاری از سرزمینهای فلسطینی منجر شد، شروع و او در جنگ شرکت کرد. در این جنگ او سمت فرماندهی پیادهنظام را در بخش اسکندریه بر عهده داشت. در آغاز سال 1949 فرمانده یک گروهان بود. اما در سال 1951 افسر فرماندهی گردان اطلاعات مرکزی بود. از سال 1953-1952 در دو موضوع تاریخ و خاورمیانه در دانشگاه عبری قدس تدریس کرد و در همان زمان فرمانده یگان ویژه 101 بود. یگانی که به خواست او از زندانیان محکوم به مرگ تشکیل شد تا کشتار فلسطینیان را آنگونه که دلخواه او بود انجام دهند. نخستین قتل و عام این گردان به فرماندهی او در یورش به روستای مرزی "القبیه" بود که کشتار وسیعی به راه انداخت و 69 فلسطینی را که اکثراً زن و بچه بودند، به طرز بسیار فجیعی کشت و 41 منزل را ویران کرد. در سال 1954 این گردان با گردان چتربازها ادغام شد و او در سمت فرماندهی گردان جدید فعالیتهای تروریستی خود را هم علیه فلسطینیان و هم علیه کشورهای عربی ادامه داد شارون در سال 1956 با سمت فرماندهی تیپ زرهی و به همراه گروه تروریستی خود ، گذرگاه "المتیله" را اشغال کرد . وی تا سال 1964 در این سمت بود . اما دراین مدت اختلافات زیادی با روسای خود در آن موقع از آن جمله موشه دایان که ریاست ستاد ارتش را به عهده داشت ، پیدا کرد . تمام این اختلافات بخاطر اشغال المتیله بود که ظاهراً هیچ سودی برای رژیم صهیونیستی نداشته وموجب شده بود که ضررهای زیادی را هم از بابت این اشغال متحمل گردد . سرانجام در سال 1964 برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت تا در رشته علوم سیاسی تحصیل کند . پس از بازگشت از فرانسه تا سال 1969 فرماندهی ارتش شمال را بر عهده داشت . از سال 1973 - 1969 فرماندهی ارتش جنوب به او واگذار شد . او که سنگدلی و آدم کشی را در تمام عملیات از خود نشان داده بود با آنکه در جنگ 1973 رژیم صهیونیستی از اعراب شکست سختی خورده بود اما بدلیل اقدامات جنایتکارانه اش علیه اعراب در صحرای سینا سربازانش به وی لقب پادشاه دادند . از همین جنگ بود که وی از ارتش استعفاء داد و گام به عرصه سیاست نهاد . شارون که در سال 1970 قتل عام خونین و گسترده ای را برای جلوگیری قیام مردم غزه انجام داده بود به سال 1974 در اولین انتخابات پارلمانی خود ، از سوی حزب تندروی لیکود توانست به کنست راه پیدا کند . در سال 1975 اسحاق رابین او را به عنوان مشاور نظامی خود انتخاب کرد . در انتخابات سال 1977 شارون بدلیل محبوبیت زیادی که در اثر کشتار فسطینیان نزد صهیونیستها داشت ، در راس فهرست نامزدهای مستقل ، به کنست راه پیدا کرد . مناخیم بگین در این دوره او را به سمت وزیر کشاورزی وشهرک سازی منصوب کرد . زمان تصدی وزارت کشاورزی او با اشغال بیشتر زمین های فلسطینیان و صرقت آبهای آنان هم زمان شد و وی توانست کشاورزی رژیم صهیونیستی را با پشتیبانی آمریکا متحول سازد و شهرک سازی در این زمین های اشغالی شتاب بیشتری گرفت . پس از آنکه در اردن ، ارتش این کشور به اردوگاه های فلسطینی یورش برد و سپتامبر سیاه را در تاریخ فلسطین رقم زد . نیروهای مقاوت فلسطین به لبنان رفتند و در جنوب لبنان مستقر شدند . پس از تصویب یک حمله همه جانبه به جنوب لبنان توسط دولت رژیم صهونیستی ، آریل شارون در سال 1981 به وزارت جنگ برگزیده شد . در سال 1982 ارتش تروریستی این رژیم با تجهیزات و سلاحهای اهدایی آمریکا ، انگلیس و فرانسه و پشتیبانی سیاسی ، تبلیغی و اطلاعاتی رژیم های استکباری به ویژه آمریکا، بیروت پایتخت یک کشور عربی را پس از بیت المقدس به اشغال خود در آورد . شارون در همین سال کشتار وحشیانه ی صبرا و شتیلا را در پرونده سراسر جنایات خود وارد کرد . قتل عام وسیعی از زنان و کودکان و مردان در این دو روستا به راه انداخت و در نزد جهانیان به قصاب صبرا وشتیلا معروف شد . عمق فجایع آنچنان بود که دولت رژیم صهیونیستی برای آرام کردن اوضاع و تنشهای ایجاد شده او را از وزارت جنگ برکنار نمود . شارون از سال 1988ـ 1984 وزیر صنایع بازرگانی بود . پس از انتخابات 1966 به وزارت شهرک سازی و اسکان برگزیده شد . در زمان وزارت او، علی رغم تمام مخالفتهای داخلی و خارجی (که اکثراً بازی سیاسی بود ) به ساختن شهرکها در سرزمینهای اشغالی و اسکان صهیونیستهای تازه وارد در آن ادامه داد . در اصلاح این کابینه به وزارت امور خارجه منصوب گردید. شارون در ششم فوریه 2001 به بالاترین منصب رژیم صهیونیستی یعنی سمت نخست وزیری دست یافت . این مسئله برای او مجالی بوجود آورد تا به کشتار وقلع وقمع فلسطینیان ادامه دهد . او که با حضور خود در مسجد الا قصی موجب خشم مسلمانان و شرع انتفاضه الا قصی شده بود پیش از نخست وزیری قول داد که کار فلسطینیان را در 100 روز تمام کند و رژیم اسرائیل را در منطقه تثبیت کند . اما او تنها به هر چه بیشتر کشتن فلسطینیان پرداخت و روزی نشد که فسطینیان شهید نشوند و وی مجدداً در سال 2002 به نخست وزیری رسید . |
|
از این به بعد جزء برنامه هام قرار دادم که یه زندگی نامه از سران رزیم اشغالگر قدس(لعنة الله علیهم) رو هر چند وقت یک بار ارائه بدم.
توکل بر خدا
شما موافقید؟نظر بدید لطفاً.
|